تولد یک سالگی فاطمه گلی
به همین سرعت یک سال گذشت... یک سالی که با همه سختی ها و شیرینی هاش مثل برق و باد رد شد ورفت...
کلا بعدازتولدداداشی تصمیم گرفتم برای شما تولدی متفاوت بگیرم وببرمت آتلیه باکیکت وبعدهم با خانواده مامان جون ومامان طیبه بریم رستوران اما به دلیل شیوع کرونا رفتن به رستوران هم معلق بود تا روز قبل تولد هنوز به طور رسمی اعلام شیوع در مشهد نشده اما پیشگیری خیلی مهمه برای همینوسایل تولد همونایی روکه داشتم توخونه دکور تهیه کردم ولباس تنتم مامان جون ومن دوختیم البته پارچش مال لباس 7سالگی خودمه که مامان جون نگه داشته بود وتم تولدت رفت به سمت مینی موس بدون برنامه قبلی واین شد تولد یک سالگی دختر خونه ما خیلی عالی بود مخصوصا لباست روخیلی دوست می دارممممممممم
کنجکاوی به شدت برعکس داداشی در ین سنش
کتاباروباباآورد برای تکمیل فضای آتلیه مون
کلا خیلی کم پیش میاد یه جا بند شی کتاباروبهم ریختی
کلا انگشتت رومثل دریل توهمه چیز فرومی کنی
شب خوبی بود بارعایت تمامی پروتکل های بهداشتی توسط خودمونو مهمونای عزیز خداروشکر اولین تولد گل دخترم به سلامتی برگزار شد
واکسن یکسالگی رو12 زدیم به دلیل استریل نکردن وزنه ووسایل خانه بهداشت در اول وقت فقط واکسن زدیم واومدیم ونزاشتم قدووزنت روبگیرن خودم تو خونه انجام دادم(قد 79؛وزن11.200)